یکشنبه و دوشنبه علیرضا اومد اصفهان، پنجشنبه و جمعه درسای زبانمو خوندم جلو جلو خوندم که اون دو روز کامل بتونم پیشش باشم. یکشنبه از صبح رفتم بیرون، با ماشین رفتم پیشش که راحتتر باشم. همه جا که تعطیله، دوست داشتم باهاش برم کوه صفه، تله کابین، بریم بشینیم از بالا به این زندگی ی و تخمی نگاه کنیم. دور بشیم ازش. ولی نشد . یکم با ماشین چرخیدیم بعضی جاها رو نشونش دادم، بعدش رفتیم سیتیسنتر، یکم چرخیدیم، بعدش رفتیم ناهار خوردیم، حرف زدیم، اومدیم سوار ماشینماشین ,بعدش رفتیم منبع
درباره این سایت